امروز تولدش بود. پارسال این موقع ها براش یک نقاشی مفهومی کشیدم و نوشتم : درخت شو و جشن بگیر ___ امسال صبح قبل از اینکه بیدار بشم خوابش رو دیدم،توی یک بیمارستان بزرگ بودیم داشتیم به چند نفر کمک می کردیم وقتی کارمون تموم شد از بیمارستان که خواستیم حارج بشیم از یه دالان بزرگ شبیه جنگل رد شدیم و به کمکم اومد و بازم کمکم کرد و رفت. + کاش میدونستی چه رنجی کشید این روح و تن،کاش میدونستی برای جدا شدن از تو چه رنج هایی متحمل شدم تا به امروز رسیدم،به روزی که بتونم
شاید اونجا دستم نمی رسید بهش،اما الانم انگار تقریباٌ همینه. نمی خوام شکوه و گلایه کنم ولی ببین خیلی دوره نیست؟ برای همینه حافظ میگه : دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. لعنتی انگار هرچی میری بهش نمی رسی. تو خوب میفهمی چی میگم،من زیستنم خیلی پیجیده تر بود.هم درد بود،هم خنده،یه جاهای حتی ازش به عنوان مکانیزم دفاعی استفاده می کردم ولی من چشمامو بستم و به فروغ فکر کردم : آه ای زندگی منم که هنوز با تمام پوچی از تو لبریزم،نه به فکرم که رشته پاره کنم نه برآنم که از تو
از اینکه چیزهای ناامید کننده گاهی بر من چیره می شوند،خسته می شوم،هیچکس نمی داند چقدر رنج آور است که دردهای خودت را نادیده بگیری که دیگران را خوشحال کنی،از اینکه هنوز هم نمی توانم با دل خوش و خیالی آسوده از عشق بگویم و آن را در ذهن خودم ترسیم کنم خسته می شوم،اینکه فاصله ها یا هرچیز دیگری باعث شوند احساس کنم نمی توانم این احساس لعنتی را تجربه کنم،یا از اینکه افکارم اجازه ندهند آن طوری که باید علاقه ی خودم را نشان بدهم،از اینکه مدام مجبورم چیزی را پنهان
صبحِ گرگ و میش روز جمعه هفدهم ژانویه دوهزار و بیست یست و هفتم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت کاش می توانستم صدایم را به گوش تو برسانم،تا بفهمانم که زندگی چقدر گاهی ساده می شود،چطور تمام معماهای پیچیده ی ذهنی ات در گذر زمان حل می شوند و تو صبح گرگ میش یک روز با خود می اندیشی،چطور تمام تکه های پازل کنار هم قرار گرفتند،پس همینجا یک خواسته از تو دارم،تمام ترس هایت را دور بریز،به پیش برو،زندگی از آن تو،صبح روزهای بارانی در کنار ایوانی که رویش را درختان عریان نم
میدانی راستش کار ناتمام زیادی نمانده است که انجام نداده باشم،انگار همه چیز فقط در یک حباب بزرگ جلو می رود،حتی گاهی هم نمی رود یعنی هیچ حرکتی ندارد. حباب بزرگی که تویش زندگی می کنیم،نفس می کشیم گاهی تجربه می کنیم. موسیقی هم گهگاهی پخش می شود، کلاسیک ایرانی و جز! از خوبی هایش است. درست است همه چیز یک نسخه ی تکراری ست از باقی چیزهایی که دیده ام. سردرد های پی در پی و دست هایم که انگار در برابر چیزهایی بسته هستند،به ویژه وقتی در این خاک هستم.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دی کلیپ کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. الان بخر تحویل بگیر entekhabcenterahmadi دانلود رایگان هر چی کی بخوای ربات پرنما انار موزیک nnialBo